نگاهی به چالش های آتش نشانان

یک قرن نبرد با آتش

یک قرن نبرد با آتش

ارتباط با مشتری: هفتمین روز مهرماه سال هاست در تقویم ملی کشورمان به نام آتش نشانان ثبت شده است. روزی برای تکریم از آنان که برای نجات جانی تا پای از دست دادن جان شان هم می روند و البته با چالش هایی نیز مواجهند. امسال روز آتش نشان با یکصدمین سال فعالیت آتش نشانی در تهران نیز همزمان شده و در همین جهت نیز چندین آتش نشان از چالش هایی می گویند که عمرشان به 100 رسیده اما حل نشده است.



به گزارش ارتباط با مشتری به نقل از ایسنا، آتش نشانی فراتر از یک شغل است چونکه کمتر شغلی را می توان یافت که در آن افراد برای نجات یک جان، خودرا به آب و آتش بزنند و در این راه حتی جان بدهند. امروز هفتم مهرماه، روزی است که به نام آتش نشانان نام گذاری شده است. از طرف دیگر امسال صدمین سال فعالیت آتش نانی در تهران است. همین مساله بهانه ای شد تا به پای صحبت چند آتش نشان قدیمی بنشینم تا هم خاطرات و شغلشان بگویند و هم از چالش هایی بگویند که عمرشان به یک قرن رسیده اما هنوز حل نشده است.

افشین فلاح زاده، رییس ایستگاه ۴۶ آتش نشانی تهران که متولد سال ۵۴ و دارای دو فرزند است، در گفت و گو با ایسنا درباره چگونگی آتش نشان شدنش، می گوید: از آنجا که پدرم در پالایشگاه تهران کار می کرد، من هم وقتی به سن کار کردن رسیدن پدرم من را به پالایشگاه برد و مدتی در آنجا مشغول کار بودم اما هیچوقت به آن علاقه ای نداشتم و فکر و ذکرم جای دیگر بود. من از بچگی عاشق شغل آتش نشانی بودم، این علاقه ام به قدری زیاد بود که وقتی حادثه ای رخ می داد و صدای ماشین آتش نشانی را می شنیدم؛ دنبال ماشین می دویدم تا به محل حادثه برسم و نحوه کارشان را از نزدیک ببینم که البته بعضی وقت ها از آنها جا می ماندم اما این علاقه همیشه با من بود.

این آتش نشان که بیست و ششمین سال خدمتی خودرا طی می کند؛ می افزاید: تا این که سال ۷۸، سازمان آتش نشانی تهران آگهی استخدام داد و من که همیشه منتظر این فرصت بودم، ثبت نام کردم و توانستم در تمام آزمون های علمی و ورزشی آن قبول بشوم. از ابتدای سال ۷۹ کارم را شروع کردم و امسال نزدیک ۲۷ سال است که آتش نشانم و با عشق کارم را ادامه می دهم.

فلاح زاده درباره ی چرایی اهمیت ایستگاهی که فرماندهی آنرا برعهده دارد، می گوید: ایستگاه ۴۶ آتش نشانی که در منطقه چهارراه ولیعصر تهران قرار دارد و پنج سالی می شود ریاست آنرا بر عهده دارم، یکی از پرمخاطره ترین و حساس ترین مناطق عملیاتی کشور است. در این منطقه ما وزارتخانه های مختلف، مراکز تجاری و اداری بسیار بزرگ، مراکز خرید انبوه و نهادهای عالی کشور را داریم و علاوه بر آن جمعیت زیادی هم در آن در حال تردد هستند. این مسائل اهمیت و میزان خطر این منطقه را نشان میدهد.


باید اختیارات سازمان آتش نشانی بیشتر شود

ئیس ایستگاه ۴۶ آتش نشانی تهران ادامه می دهد: متاسفانه یکی از دغدغه های ما، ناایمن بودن ساختمان هاست. من معتقدم بیشتر ساختمان ها، حداقل در منطقه ما، ناایمن هستند به این معنا که همه چیز در این ساختمان رعایت شده به جز ایمنی. متاسفانه بیشتر مالکین و مدیران ساختمان ها به این مسئله توجهی ندارند؛ یعنی به جز ساختمان های قدیمی، حتی ساختمان های نوساز نیز، موارد ایمنی را کاملا رعایت نمی کنند. چندسالی است که سازمان آتش نشانی تهران، از هر ساختمان بازدید ایمنی به عمل می آورند و این کار روزانه در برنامه هر ایستگاه وجود دارد.

وی می افزاید: ما آتش نشانان هنگامی می توانیم در حوزه پیش گیری از خطرات قوی عمل نماییم که اختیارات و قدرت اجرائی بالایی داشته باشیم. سازمان آتش نشانی باید به شکلی قدرت داشته باشد که نیاز به ورود دستگاه قضا یا شهرداری نداشته باشد و بتواند به تنهایی مالکان ساختمان ها را به رعایت نکات ایمنی سوق دهد برای اینکه مجموعه این عوامل موجب حفظ جان و مال مردم می شود و این مسئله اصلا شوخی بردار نیست.


ما فرهنگ ایمنی نداریم

سعی می کنم فرهنگ ایمنی را در کشور بالا ببرم

اح زاده با اشاره به کارهای اینستاگرامی برای ارتقاء فرهنگ ایمنی می گوید: حدود پنج سال پیش تصمیم گرفتم علم و مهارتی را که به عنوان یک آتش نشان کسب کرده ام و تجربه ای را که دارم با مردم به اشتراک بگذارم و از این راه هم فرهنگ ایمنی را بالا ببرم و هم آموزش هایی ارائه دهم که از وقوع حوادث جلوگیری کنم و اینچنین شد که در شبکه اجتماعی اینستاگرام آغاز به کار کردم و هر روز چند کلیپ در عرصه های مختلف پیگیری از حوادث و ایمنی تولید و منتشر می کنم.

وی می افزاید: من شاهد هستم که در همین شهر تهران نیز، فرهنگ ایمنی وجود ندارد و خیلی از مردم حتی ساده ترین نکات ایمنی را نیز بلد نیستند و اینگونه است که در عروسی ها و تولدها شاهد می باشیم که بادکنک هایی که به عنوان بادکنک هلیومی فروخته می شوند؛ جان افراد را می گیرد و روز جشن را به روز عزا تبدیل می کند در صورتیکه با رعایت نکات ساده می توان از این فجایع جلوگیری کرد. من در صفحه اجتماعی خودم تلاش می کنم همین نکات را که در زندگی روزه مره همه شهروندان مورد نیاز است، آموزش دهم تا کمتر شاهد وقوع حوادث مختلف باشیم.

فلاح زاده با تأکید بر این که در کشورمان اهمیت ایمنی دست کم گرفته می شود، می گوید: موارد ایمنی انقدر در کشور ما کم اهمیت شمرده می شوند که اگر روزی یک نفر بخواهد به افراد آموزش ایمنی دهد همه تصور می کنند که قصد فروش ایمنی و درآمدزایی را دارد در صورتی که من معتقدم حتی اگر کسی بخواهد ایمنی را بفروشد نیز، هیچ اشکالی ندارد چون این کار موجب حفظ جان و مال افراد می شود. علاوه بر این، برخی ادارات از ما آتش نشانان می خواهند که برای پرسنلشان، کلاس های ایمنی برگزار نماییم و این مسئله موجب می شود فرهنگ ایمنی در آن اداره بالا برود و جان افراد کمتر در خطر بیافتد.

این آتش نشان ادامه می دهد: در مجموع من معتقدم این آموزش های ایمنی، باید بصورت عمومی و در دسترس همگان بصورت رایگان قرار گیرد تا همه یاد بگیرند چه اقداماتی انجام دهند که شاهد حوادث نباشیم و چه اقداماتی انجام ندهند که حوادث ایجاد شوند و اینطور میزان حوادث و تلفات و خسارات ناشی از آن کاهش پیدا می کند. ایمنی، به همه افراد یک جامعه مربوط است و همه مردم از کودک تا سالمند باید آموزش ایمنی ببینند.

تعداد آتش نشانان در کشور کم است

تا شرایط ایده آل خیلی فاصله داریم

اح زاده می گوید: برمبنای استاندارهای موجود، به عنوان مثال در همین ایستگاه ۴۶، باید در هر شیفت ۱۳ تا ۱۴ نفر نیرو داشته باشیم اما هم اکنون در هر شیفت تعداد ما هشت نفر است. یعنی ما در هر شیفت کمبود نیرو داریم که این مسئله موجب می شود هم فشار روی نیروها زیاد شود و هم در حوادث بزرگ نیاز به کمک سایر ایستگاه ها پیدا نماییم. در حوزه تجهیزات نیز توسط مدیریت سازمان اقدامات خوبی انجام شده اما نیاز است قوی تر شویم و ای کاش هر چند سال یک دفعه تجهیزات ما کاملا نو شوند ولی هنوز تا شرایط ایده آل هنوز خیلی فاصله داریم. این مساله در دیگر شهرهای کشور که بیشتر هم وجود دارد.

آتش نشان شدن در تقدیرم بود!

b>مهدی کنگاوری، یکی از فرماندهان عملیاتی آتش نشانی تهران نیز در گفت و گو با ایسنا می گوید: من سال ۷۹ وارد سازمان آتش نشانی شدم و داستان ورودم به سازمان اینطور بود که من شغل آزاد داشتم و حتی درآمدم نیز خوب بود اما یک روز با صاحبکارم به مشکل برخوردم و استعفا دادم. همان روز وقتی به خانه رسیدم روی میز یک روزنامه همشهری دیدم آنرا برداشتم و خیلی اتفاقی دیدم سازمان آتش نشانی تهران استخدام می کند و احساس کردم شاید راه و تقدیر من این باشد به این علت دنبال استخدام رفتم و موفق هم شدم.

وی می افزاید: چندسالی است که فرمانده عملیات شده ام، یعنی وقتی حادثه یا حریقی رخ می دهد من در بیرون از محل حادثه، عملیات را مدیریت می کنم و در حقیقت تکنیک مقابله با آن حادثه و وظیفه هر نیرو را مشخص می کنم. هر فرمانده یک معاون فرمانده دارد که با سایر آتش نشان ها وارد حادثه می شود و چشم فرمانده در محل حادثه خواهد بود.
این آتش نشان با اشاره به این که خدار و شکر تا حالا برای آتش نشانانی که من فرمانده شان هستم هیچ اتفاقی رخ نداد، ادامه می دهد: اگر حادثه ای برای هر یک از نیروهای آتش نشانی در محل حادثه رخ دهد، مسئولیت آن با فرمانده عملیات است اما در قوانین بیشتر به شرایط محل حادثه توجه می شود و در حقیقت هر یک از افراد باید شرایط را بسنجند.
کنگاوری با اشاره به این که آتش نشانان خیلی به یکدیگر نزدیک هستند؛ می گوید: ساعت کاری ما ۲۴، ۴۸ است یعنی ما ۲۴ ساعت در محل کار شیفت هستیم و ۴۸ ساعت استراحت می نماییم. به خاطر این نوع ساعت کار، ما ساعات زیادی را در کنار همکارانمان زندگی می نماییم. از آنجا که بیشتر آتش نشانان در زمان استراحتشان به شغل دیگری نیز مشغولند در نتیجه ما در کنار همکارانمان بیشتر زندگی می نماییم تا در کنار خانواده هایمان و انگار دو خانواده داریم. به این علت وقتی برای یکی از ما اتفاقی افتد زندگی کل همکاران تحت تاثیر قرار می گیرد.


تجهیزات انفرادی ما ضعیف است وی می افزاید: در بیشتر کشورهای دنیا، آتش نشانان تجهیزات انفرادی خاصی دارند که در وضعیت مختلف می توانند از آن بهره گیرند. به عنوان مثال کمربندهایی در دنیا وجود دارد که کاربردهای مختلفی دارند اما ما اصلا از آن کمربند در ایران نداریم. علاوه بر این، متاسفانه تعویض لباس های آتش نشانی نیز بسیار فرآیند سختی دارد و من به شخصه ترجیح می دهم همین لباسی که در یک ماموریت پاره شده را بپوشم و این فرآیند را طی نکنم. در حالی که تجهیزات ما باید همیشه نو و سالم باشند تا بتوانیم بهتر خدمت نماییم.
ما به آتش نشان بودن افتخار می کنیم کنگاوری با بیان خوشنودی از جایگاهی که آتش نشانان در بین مردم دارند؛ اظهار می کند: کار ما آتش نشانان خیلی دشوار است و حتی امکانات ما نیز کمبودهایی دارد؛ اما ما جایگاه ویژه ای نزد مردم داریم که این مسئله خیلی برای ما دوست داشتنی است. اکثرا ماموریت های ما زمانی است که مردم در وضعیت سخت قرار دارند؛ به عنوان مثال خانه و زندگی شان آتش گرفته یا در تصادفات لطمه جدی دیده اند اما در همه این شرایط مردم با ما رفتار خوبی دارند و همیشه از دیدن ما هنگام مشکلاتشان خوشحال می شوند که این مسائل موجب می شود ما حس خیلی خوبی به کارمان داشته باشیم. همین طور همیشه شاهد می باشیم که شهروندان برای ما دعای خیر می کنند که این نیز برای ما بسیار خوشآیند و رضایت بخش است.
این آتش نشان درباره ی خاطره های خوب و بد دوران خدمت خود نیز می افزاید: اواسط دهه ۸۰ بود که برای یک ماموریت در پارک اعزام شدیم. در محل حادثه دیدم که یکی از انگشت های دست یک دختر بچه حدودا پنج ساله، در چرخ و فلک گیر کرده و این بچه خیلی درد داشت. وقتی میله ها را بریدیم و دست بچه آزاد شد؛ انقدر با زبان بچگانه خودش تشکر کرد که من به خودم و شغلی که انتخاب نموده بودم، افتخار کردم و هیچوقت آن صحنه را فراموش نمی کنم. بدترین خاطره همه ما آتش نشانان نیز، حادثه پلاسکو بود که این حادثه به قدری بزرگ و وحشتناک بود که هیچوقت شبیهش را ندیده بودیم و آواربرداری به شدت سخت بود. متاسفانه ۱۶ نفر از همکارانمان را در آن از دست دادیم.
یک بار از ارتفاع پرت شدم ای کاش همه چیزمان مثل استاندارهای جهانی شود محمود حاجتی، آتش نشانی دیگری است که در گفت و گو با ایسنا می گوید: به قول فرمانده، من که معاون فرمانده هستم، چشم فرمانده داخل حادثه هستم به این معنا که فرمانده روش انجام عملیات را به معاون منتقل می کند و معاون آنرا به سایر آتش نشانان اعلام می کند و همراه آنها وارد محل حادثه می شود. در حقیقت معاون فرمانده، مسئول رده بالایی است که وارد صحنه می شود.
وی با اشاره به حادثه ای که برای او رخ داده است؛ می افزاید: سال ۹۶ در یک مغازه چرم فروشی حریقی رخ داد که بسیار بزرگ بود و پرحرارت، برای تخلیه دود و حرارت، به پشت بام رفتم تا شیشه ها بشکنم و مجرایی برای تخلیه دود باز کنم که به یک باره از روی کولر حدود سه متر سقوط کردم. در این حادثه، مهره های کمرم به شدت لطمه دید و هنوز نیز دردهایی دارم که همراه من هستند.




این آتش نشان با اشاره به کارهای اخیرش ادامه می دهد: بتازگی سازمان ما در تلاش است تا استاندارهای جهانی ایزو را کسب کند. به همین جهت پایگاهی به وجود آمده و آتش نشانان خارجی ازکشورهای همجوار برای آموزش به این مرکز مراجعه می کنند. این مسئله برای ما آتش نشانان موجب افتخار است اما باید به این نکته توجه داشت که وقتی حرف از استاندارهای جهانی می شود، همه چیز ما باید استاندارد شود. به این معنا که هم تجهیزات و آموزش ها باید به روز شود و هم این که شرایط کاری برای آتش نشانان باید به شکلی باشد که وقتی سر شیفت و عملیات هستند هیچ دغدغه فکری دیگری جز مهار آتش و خدمت رسانی بهتر نداشته باشند که هم اکنون شرایط ما انقدر مطلوب نمی باشد و امیدوار هستم سازمان آتش نشانی به این مسائل نیز توجه کند.
آتش نشانان تهرانی جزو مشاغل سخت نیستند چرا شهرداری قانون را رعایت نمی کند؟ فرج ولی زاده کارشناس آتش نشانی نیز در گفت و گو با ایسنا می گوید: من از بچگی به مشاغل عملیاتی و هیجانی مثل خلبانی، مشاغل نظامی و آتش نشانی علاقه داشتم. وقتی بزرگتر شدم دنبال هر سه این کارها رفتم اما موقعیت آتش نشانی زودتر برایم برقرار شد و چون چند بچه محلمان آتش نشان بودند، من هم بدنبال این کار رفتم.
وی با اشاره به این که آتش نشانان از شرایط قانونی رضایت ندارند؛ می افزاید: خداروشکر از شغلم با همه سختی هایش راضیم اما برخی مسائل اداری و قوانین ما را اذیت می کند که امیدواریم اصلاح شوند. بطورمثال با آنکه کار ما بسیار خطرناک و دشوار است و در قانون نیز عنوان شغل آتش نشان، جزو مشاغل سخت و زیان آور محسوب شده و به همین دلیل ما باید با ۲۰ سال سابقه کار بازنشسته شویم و از سایر مزایای این سختی کار استفاده نمائیم، متاسفانه این امر تحقق پیدا نکرده است.
این آتش نشان ادامه می دهد: همه آتش نشانان در سراسر کشور، مشمول قانون سختی کار می شوند اما در تهران چون سازمان آتش نشانی تحت پوشش بیمه شهرداری تهران است و بیمه ما نیز همانند سایر آتش نشانی ها نیست؛ این قانون برای ما اجرا نمی شود و هر بار که پیگر این حق خود می شویم نتیجه ای حاصل نمی شود.


این کارشناس آتش نشانی می گوید: سازمان آتش نشانی در سالهای اخیر اقدامات خوبی در حوزه های مختلف انجام داده است. به عنوان مثال ریاست فعلی سازمان، طرح ساخت مسکن برای آتش نشانان تهرانی را کلید زد که به این خاطر از او متشکریم، اما من به خاطر دارم که مسئله سختی کار ما نخستین وعده ایشان بود که هنوز عملی نشده است و حق ما دراین باره ظلم می شود.
آتش نشانان امانت دار مردم هستند امیر خلیل پور، کاردان آتش نشانی نیز در گفت و گو با ایسنا می گوید: هر یک از ما بعد از آن که چند سال آتش نشان باشیم می توانیم در دوره های مختلف کاردانی و کارشناسی شرکت نماییم و درجه خودرا بالا ببریم، من کاردان آتش نشانی هستم و چون گواهینامه پایه یک دارم، راننده خودرو سنگین آتش نشانی به نام خودروی پس رو یا همان خودروی دوم در عملیات ها هستم. البته ما به جز رانندگی، در صورت نیاز وارد عملیات نیز می شویم اما بیشتر وظیفه رساندن آتش نشانان و تجهیزات را به محل حادثه داریم.
این آتش نشان با اشاره به وظایف راننده ها در آتش نشانی ادامه می دهد: ما در برنامه هر شیفت، طرح شهرشناسی داریم یعنی بیشتر در ساعت خلوتی شهر، به مراکز مختلف منطقه عملیاتی خود می رویم تا کوچه ها و خیابان ها را یاد بگیریم تا در عملیات ها زودتر آدرس را پیدا نماییم. همین طور اگر خیابانی مسدود شده باشد، بطور معمول پلیس راهور به ما اعلام می کند اما ما هم خودمان مسیرها را بررسی می نماییم.


ما از این آتش نشان درخواست کردیم تا اگر خاطره تلخی از عملیات ها دارد؛ برایمان تعریف کند اما وی در پاسخ به این خواسته ما می گوید: من معتقدم ما آتش نشان ها مثل دکترها باید امانت دار مردم باشیم و اتفاقاتی که رخ می دهد را هیچوقت برای کسی بازگو نکنیم تا این اعتماد مردم برای ما بماند. ما همیشه زمانی نزد شهروندان می رویم که شرایط روحی و جسمی بدی دارند بدین سبب این مسائل نباید بازگو شود تا برای اشخاص دیگر نیز ناراحتی ایجاد نکند. هر کسی که من را می شناسد این اخلاق من را می داند برای همین حتی همسرم نیز درباره ی عملیات ها از من سوال نمی پرسد و به این مسئله احترام می گذارد.
پشت سر آتش نشانان هیچ حرف و حدیثی وجود ندارد راندن ماشین آتش نشانی پراسترس است
بیژن فراهانی یکی دیگر از آتش نشانان در گفت و گو با ایسنا درباره ی ماجرای آتش نشان شدنش، می گوید: سال ۸۶ بود که من بصورت حرفه ای بسکتبال بازی می کردم، یک روز یک نفر من را در سالن ورزشی دید و اظهار داشت که خیلی به درد کار آتش نشانی می خورم. از همان جا این جرقه در ذهن من زده شد و بدنبال استخدام در آتش نشانی رفتم و همان سال در تمام آزمون ها قبول شدم و پس از آموزش های تخصصی، به عملیات رفتم. خانواده ام مخالفتی با آتش نشان شدن من نداشتند اما من بچه یکی مونده به آخر هستم و مجرد، مادرم هر شیفت برایم دعا می کند و نگرانم است حتی در هر شیفت حداقل یک دفعه تماس می گیرد و جویای احوالم است.

این کاردان آتش نشانی ادامه می دهد: شغل ما سختی های بسیاری دارد اما دائما ذکر خیر پشت سر ما است و من تاثیر آنرا در زندگی شخصی خودم دیده ام و به این خاطر خدا را شاکرم. بطورمثال همیشه دیده و شنیده ایم که می گویند کارمندان بانک انقدر در سال وام می گیرند یا کارکنان شرکت های خودروسازی سالانه سهمیه خودرو دارند اما هیچوقت پشت سر آتش نشانان هیچ حرف و حدیثی وجود ندارد و هرکس هرکجا که ما را می بیند به ما خسته نباشید می گوید و این قدردانی ها واقعا دلگرم کننده است.

این آتش نشان که راننده خودروی پیش رو آتش نشانی است، در پاسخ به پرسش که اگر با خودروی سنگین آتش نشانی تصادفی صورت گیرد؛ چه کسی مقصد است؛ می گوید: هنگامی که ما در اعزام به ماموریت هستیم اگر تصادفی رخ دهد، راننده مقصد نیست چون باید در کوتاهترین زمان ممکن به محل حادثه برسیم اما در زمان بازگشت از ماموریت، خودروی ما نیز مثل یک خودروی معمولی است و نباید تخلفی انجام دهد. این که ما از خط ویژه تردد می نماییم به این دلیل است که در صورت اعلام ماموریت دیگری، جلوی راه ما باز باشد و زودتر به حادثه بعدی برسیم.

فراهانی درباره ی اهمیت شغل رانندگی ماشین های سنگین در سازمان آتش نشانی می گوید: من مدت هاست راننده هستم و دیگر وارد محل حادثه نمی شوم و بیشتر کارهای آبرسانی و پشتیبانی را در عملیات ها انجام می دهم و از کانون حادثه دور هستم اما رانندگی در شهری مثل تهران، آدرس یابی دقیق و سریع نیز استرس های خودرا دارد و کمتر از کار آتش نشانی نیست.





منبع:

1403/07/07
09:20:15
0.0 / 5
255
تگهای خبر: آموزش , اجتماعی , استاندارد , بانك
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۳
ارتباط با مشتری
hcrm.ir - تمامی حقوق سایت ارتباط با مشتری متعلق به hcrm است

ارتباط با مشتری

اصول مدیریت و ارتباط با مشتری